خداپرستی
پس از خداشناسی دومین وظیفه ما خداپرستی است زیرا در ضمن شناسائی حق این حقیقت روشن میضشود که سعادت و نیکبختی که یگانه هدف ما است در عمل کردن و اجراء برنامهای
است که خدای مهربان برای زندگی ما معین فرموده و بوسیله فرستادگان خود ابلاغ داشته است پس اطاعت فرمان خداوندی و بندگی او یگانه وظیفه ایست که هر وظیفه دیگری در برابر آن
ناچیز و کوچک است.
خدای متعال میفرماید: و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه سوره بنی اسرائیل آیه 23. خلاصه ترجمه: دستور خداوند اینست که غیر از او کسی را نپرستید و از دیگری اطاعت نکنند.
و نیز میفرماید: الم أعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم سوره یس آیه 60. خلاصه ترجمه: ای گروه آدمیان آیا بشما فرمان
ندادم که از دشمن آشکار خود شیطان اطاعت نکنید و تنها مرا اطاعت و بندگی کنید؟ اینست راه راست.
بنابراین وظیفه ما است که مقام بندگی و نیازمندی خود را بشناسیم و عظمت و کبریای نامحدود خداوند را در نظر داشته باشیم و او را از هر جهت بخویشتن محیط دانسته از فرمانهای او
اطاعت کنیم؛ بر ما است که جز خدای متعال را نپرستیم و غیر از پیغمبر گرامی و ائمه هدی که خداوند عالم ما را بفرمانبرداری آنان دستور داده از دیگری اطاعت نکنیم.
خدای متعال میفرماید: أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولی الامر منکم سوره نساء آیه 59. خلاصه ترجمه: از خدا و پیغمبر و فرمانروایان دین (ائمه) اطاعت کنید.
البته در اثر اطاعت خدا و اولیای دین عملا باید بهر چیزیکه منسوب بخدا است احترام کامل را رعایت نمود؛ نام مبارک خدا و نامهای اولیای دین را با ادب یاد کرد؛ در احترام کتاب خدا (قرآن
کریم) و کعبه مشرفه مساجد و اعتاب مقدسه اولیاء دین باید کوشید چنانکه خدای متعال میفرماید: و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب سوره حج آیه 32. خلاصه ترجمه:
کسیکه در تعظیم و احترام نشانههای خدای متعال میکوشد، پرهیزکاری باطنی خود را اظهار میدارد.
وظیفه انسان نسبت به خود
خودشناسی
انسان در زندگی خود هر روشی را که دنبال کند و هر راهی را که بپیماید در حقیقت جز سعادت وکامیابی خود چیزی نمیخواهد و چون شناختن سعادت چیزی فرع شناختن خود آنچیز است؛
یعنی تا خود را نشناسیم نیازمندیهای واقعی خود را که سعادت ما در رفع آنها است نخواهیم شناخت: بنابراین لازمترین وظیفه انسان اینست که خود را بشناسد تا بدین وسیله سعادت و
خوشبختی خود را درک نموده و با وسائلی که در دست دارد و در رفع نیازمندیهای خود بکوشد و عمر گرانمایه را که تنها سرمایه او است برایگان از دست ندهد.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: هر که خود را بشناسد خدا را شناخته است.
و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید: کسیکه خود را بشناسد ببالاترین مرحله معرفت رسیده است.
بعد از آنکه انسان خود را شناخت متوجه میشود که بزرگترین وظیفهاش اینست که گوهر انسانیت خود را گرامی دارد.
چنین گوهر تابناکی را پایمال هوی و هوس ننماید و در بهداشت ظاهری و باطنی خود بکوشد تا بیک زندگی شیرین و لذت بخش جاودانی نائل شود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید: کسیکه خود را گرامی دارد شهوتهای نفسانی پیش وی پست و ناچیز خواهد شد.
وجود انسان از دو چیز تشکیل یافته است: روان و تن. وظیفه انسان است که در حفظ صحت و استقامت هر دور کن خود بکوشد، و بطوریکه در آئین مقدس اسلام نسبت بهر دو بخش
دستورهای دقیق و کافی داده شده است در بهداشت روان و تن خود سعی نماید.
پرهیز از مضرات(بهداشت جسم)
پرهیز از مضرات - آئین مقدس اسلام در ضمن یک سلسله مقررات، بهداشت جسمی را بطور کافی تأمین نموده است مانند نهی از خوردن خون و مردار و گوشت بعضی از حیوانات و
غذاهای سمی و نهی از نوشیدن مسکرات و آبهای ناپاک؛ پرخوری؛ ضرر زدن ببدن و دستورهای دیگری که این فصل گنجایش تفصیل آنها را ندارد.
حفظ نظافت:
پاکیزگی یکی از مهمترین اصول بهداشت است بهمین سبب در آئین مقدس اسلام اهمیت زیادی باین اصول داده شده است. اهمیتی که در اسلام بپاکیزگی داده شده در هیچ آئین دیگری یافت
نمیشود پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است النظافه من الایمان.
اسلام گذشته از اینکه بطور عموم بنظافت و پاکیزگی امر میکند بطور خصوص نیز بهر یکی از نظافتها توصیه مینماید مانند چیدن ناخنهای دشت و پا، ستردن موهای زائد سر و بدن، شستن
دستها پیش از غذا و پس از آن، شانه زدن مو مضمضه و استنشاق، روزی چند بار مسواک کردن؛ جاروب کرده خانه، پاکیزه نگاه داشتن راهها و در خانهها و زیر درختها و مانند اینها.
اسلام گذشته از این دستورها عبادتهائی تشریع کرده که توأم با پاکیزگی و نظافت دائمی است مانند پاک کردن بدن و لباس از نجاستها و روزی چند مرتبه وضو برای نماز و غسلهای گوناگون
برای نماز و روزه.
مضمضه و مسواک (بهداشت جسم)
دهان انسان که مجرای غذا میباشد بواسطه تناول غذا آلوده میشود و ریزههای غذا در بن دندانها و سطح زبان و سایر جاهای دهان باقی میماند و در نتیجه داخل دهان؛ آلوده و بدبو میگردد
و گاهی بوسیله تخمیرات و فعل و انفعالاتی شیمیائی که در میان خردههای غذا انجام میگیرد مواد سمی بوجود میآید و با غذا آمیخته شده وارد معده میشود. علاوه بر این تنفس چنین
شخصی در میان یک جمع موجب فساد هوای آن مجمع شده دیگران را میآزارد.
از اینرو شرع مقدس اسلام به مسلمانان دستور داده است که هر روز (مخصوصاً پیش از هر وضو) دندانهای خود را مسواک کنند و با آب تمیز مضمضه کرده دهان خود را از آلودگی
پاک نمایند.
استنشاق:
تنفس از ضروریات زندگی انسان است و غالباً هوائی که در منطقههای مسکونی انسان میباشد از گرد و غبار و کثافات خالی نیست و البته تنفس با چنین هوائی برای دستگاه تنفس ضرر
دارد، برای پیشگیری از این ضرر خدای مهربان در درون بینی انسان موهائی رویانیده که نمیگذارد گرد و غبار به ششها برسد با این حال گاهی بواسطه آنکه گرد و غبار در بینی جمع می
شود و موهای بینی از انجام کامل وظیفه خود باز میماند از این جهت در شرع اسلام دستور داده شده که مسلمانان روزی چند مرتبه پیش از وضو استنشاق کنند و بواسطه کشیدن آب پاک به
بینی خود بهداشت مربوط به تنفس خود را حفظ نمایند.
تهذیب اخلاق(بهداشت روح)
انسان با وجدان خدادادی خود؛ ارزش اخلاق پسندیده را درک کرده و به اهمیت آن از نظر انفرادی و از نظر اجتماعی پی میبرد از این جهت در جامعه بشری کسی پیدا نمیشود که اخلاق
نیکو را نستاید و صاحب اخلاق ستوده را محترم نشمارد.
اهمیتی که انسان به اخلاق پسندیده میدهد محتاج به بیان نیست و دستورهای وسیع و دامنه داری که اسلام در اخلاق دارد برای همه کس روشن است خدای متعال میفرماید: و نفس و ما
سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها سوره شمس آیه 7 - 10.
خلاصه ترجمه: قسم به نفس و به خدائی که آن را آفریده و پس از آن بدیها و خوبیها را به او فهمانیده؛ رستگار است کسی که خود را از زشتیها پاکیزه کند، و کسی که در تربیت خویش
کوتاهی کند از رستگاری باز مانده است.
تحصیل علم(بهداشت روح)
یکی از صفات پسندیده روحی داشتن علم است و فضیلت و برتری دانا بر نادان از آفتاب روشنتر است.
آنچه انسانرا از سایر حیوانات امتیاز میدهد همانا نیروی عقل و زیور علم است حیوانات دیگر هر کدام طبق ساختمان ویژه خود دارای غریزههای ثابتی هستند که بطور یکنواخت نیازمندی
های زندگی خود را مطابق آنها رفع میکنند و هرگز در زندگی آنها امیدی بترقی و تعالی نیست و نمیتوانند درهای تازهئی بروی خود و دیگران باز کنند. تنها انسان است که بواسطه نیروی
خرد هر روز معلومات تازهئی بر معلومات گذشته خود میافزاید و با کشف قوانین طبیعت و ماوراء طبیعت هر زمان ارزش و رونق تازهای به زندگی مادی و معنوی خود میدهد به ادوار
گذشته نظر افکنده برای آینده خود و دیگران پایهگذاری مینماید.
اسلام در تحصیل علم بقدری تأکید فرموده است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: تحصیل علم بر هر مسلمانی واجب است و نیز میفرماید: بدنبال علم بروید
اگرچه در چین باشد و نیز میفرماید: از گهواره تا گور در آموختن دانش بکوشید.
اسلام بشناختن اسرار آفرینش و تفکر در آسمانها و زمین و طبیعت انسان و تاریخ ملل و آثار گذشتگان (فلسفه و علوم ریاضی و طبیعی و غیر آنها) بسیار توصیه میکند و همچنین یاد
گرفتن مسائل اخلاقی و شرعی (اخلاق و حقوق اسلامی) و اقسام صنایع که بزندگی انسان سر و صورت میدهد در اسلام بسیار ترغیب و تأکید شده اهمیت علم از نظر پیغمبر اکرم (
صلی الله علیه و آله و سلم) بقدری است که در جنگ بدر وقتی گروهی از کفار بدست مسلمانان اسیر شدند حضرت دستور دادند تا هر یک از اسیران با پرداختن پولهای هنگفتی آزاد شوند
فقط عدهئی از اسیران که سواد داشتند از پرداختن آن مقدار معاف شدند بشرط آنکه هر کدام آنان به ده نفر از جوانان مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزند.
وظیفه انسان نسبت به دیگران
اهمیت محصل از نظر اسلام:
اهمیت سعی و کوشش در راه رسیدن بهر هدفی باندازه اهمیت همان هدف است و چون هر انسانی با فطرت خدادادی خود اهمیت علم و دانش را در عالم انسانیت از هر چیز بالاتر میداند
ارزش محصل بالاترین ارزشها خواهد بود و نظر باینکه اسلام دینی است که بر اساس فطرت استوار است بدون تردید بالاترین ارزشها را به محصل میدهد. پیغمبر اکرم (صلی الله
علیه و آله و سلم) میفرمود:
کسیکه در راه تحصیل علم باشد محبوب خدا است.
با اینکه جهاد یکی از پایههای دین است و اگر پیغمبر یا امام دستور جنگ دهد عموم مسلمانان باید در جنگ شرکت کنند کسانیکه مشغول تحصیل علوم دینی هستند از این حکم معافند، و باید پیوسته
عده کافی از مسلمانان در مراکز علمی بتحصیل علم بپردازند.
خدای متعال میفرماید:
و ما کان المؤمنون لینفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون سوره توبه آیه 122
خلاصه ترجمه:
مسلمانان نباید همگی برای جهاد بیرون روند بلکه باید از هر فرقه گروهی بسوی مراکز علمی کوچ کرده حقایق دین را بدست آورند و پس از مراجعت، قوم خود را بتعالیم اسلام آشنا سازند.
اهمیت معلم و آموزگار:
از بیانی که در خصوص دانش و دانش پژوه گذشت ارزش آموزگار نیز از نظر اسلام روشن میشود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید:
هر کس بمن چیزی آموخت مرا بنده خود کرده است.
و باز میفرماید: مردم سه دسته میباشند:
اول عالم ربانی.
دوم آنکه برای نجات خود و دیگران بتحصیل علم میپردازد.
سوم کسانیکه از دانش و خرد عاری هستند ایشان مانند مگسهائی هستند که بسر و صورت چهارپایان مینشینند و با هر بادی که میوزد این سو و آن سو میروند (یا از هر سو بوی کثافتی
بشنوند بآن سو میدوند).
وظیفه معلم و شاگرد
قرآن کریم علم و دانش را حیات و زندگی حقیقی انسان میشناسد چه اگر دانش نبود انسان با جماد و مرده هیچ فرقی نداشت.
بنابراین دانشآموز باید معلم خود را کانونی از زندگی تصور کند که تدریجاً زندگی واقعی خود را از وی دریافت میدارد و از اینجهت باید خود را زنده او بداند و در احترام و تعظیم او
کوتاهی نکند و در پذیرفتن تعلیم و تربیت او اگرچه همراه با خشونت و تندی باشد سرسختی نشان ندهد و در حضور و غیبت و زندگی و پس از مرگ او در بزرگداشت وی کوتاهی نکند.
همچنین معلم باید خود را مسؤل زندگی شاگرد بداند و نا هنگامیکه او را بپایه یک انسان زنده و با افتخار نرسانیده خسته نشود و آرام نگیرد.
اگر گاهی دانشآموز از پذیرفتن آموزش و پرورش وی کوتاهی کند دلسرد نشود و اگر در تعلیم و تربیت پیشرفت کند از وی تقدیر نماید و اگر مسامحه کند با تشویق بنشاطش آورد و هرگز
روحیه دانشآموز را با گفتار و رفتار خود افسرده نکند.
وظیفه انسان نسبت به پدر و مادر
پدر و مادر واسطه آفرینش فرزند و تربیت ابتدائی او میباشند بدین سبب در دین مقدس اسلام بالاترین توصیه و تأکید در اطاعت و احترام ایشان وارد شده تا جائیکه خدای متعال در کلام خود
پس از ذکر توحید باحسان والدین توصیه فرموده و میفرماید:
و قضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا سوره اسری آیه 22.
خلاصه ترجمه: خدای تو فرمان داده است که جز او را نپرستید و بپدر و مادر نیکی کنید.
و در اخباریکه گناهان بزرگ را میشمارد پس از شرک، بدرفتاری نسبت به والدین شمرده شده است.
و نیز خدای متعال در ذیل آیه گذشته میفرماید:
اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهر هما و قل لهما قولا کریما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه سوره اسری آیه 23.
خلاصه ترجمه:
اگر یکی از پدر و مادر یا هر دوشان سالمند شده و بسن پیری رسیدند به آنان کلمه زنندهئی مگو و بانک برایشان مزن و با احترام با ایشان سخن گوی و با مهربانی در برابرشان بال فروتنی
بگستر.
چه خوش گفت زالی به فرزند خویش - چو دیدش پلنک افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی - که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا - که تو شیر مردی و من پیر زن
در دین مقدس اسلام اطاعت پدر و مادر جز در موردیکه بترک یکی از واجبات؛ یا فعل یکی از محرمات امر کنند، واجب است. و بتجربه رسیده است که مردیکه پدر و مادر خود را می
رنجانند در زندگی خود خوشبخت و کامروا و بالاخره رستگار نمیشوند.
احترام بزرگان
احترام پیران سالمند نیز لازم است چنانکه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود تجلیل و احترام پیران تجلیل و احترام خدا است.
وظیفه انسان نسبت به خویشاوندان
خویشاوندان که بوسیله پدر و مادر انسان رابطه نسبی دارند سبب طبیعی انعقاد اجتماع میباشند و بواسطه اتحاد خون و اشتراک سلول، انسان را جزئی از یک خانواده قرار میدهند. بپاس
این اتحا و ارتباط طبیعی اسلام پیروان خود را بصله رحم امر میکند و در قرآن و اخبار پیشوایان دین توصیههای اکیدی در این باره شده است؛
خدای متعال میفرماید:
و اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیباً سوره نساء آیه 1
خلاصه ترجمه:
از خدائیکه همدیگر را باو قسم میدهید بپرهیزید؛ و خویشاوندان خود را رعایت کنید؛ زیرا خداوند عالم مراقب اعمال شما است.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
من امت خود را به صله رحم سفارش میکنم و اگر در میان خویشاوندان یکسال راه فاصله باشد باید پیوند خویشی را از هم نگسلند.
وظیفه انسان نسبت بهمسایگان
چون همسایگان بواسطه نزدیکی محل آسایش ارتباط بیشتری با یکدیگر دارند و طبعاً در حکم یک خانواده بزرگتری میباشند خوشرفتاری و بدرفتاری یکی از آنان در همسایههای دیگر بیشتر از
سایرین تأثیر خواهد داشت.
چون همسایگان بواسطه نزدیکی محل آسایش ارتباط بیشتری با یکدیگر دارند و طبعاً در حکم یک خانواده بزرگتری میباشند خوشرفتاری و بدرفتاری یکی از آنان در همسایههای دیگر بیشتر از سایرین تأثیر خواهد داشت.
کسیکه در خانه خود شب را با هیاهو بروز میرساند بکسی که در آنطرف شهر است آزار نمیرساند ولی از همسایه خود سلب آسایش میکند.
توانگری که در کاخ زیبای خود با عیش و نوش روزگار میگذراند از پیش چشم بینوایان دور دست بدور است ولی هر لحظه بدل همسایه تنگدست خود که در کلبه گلی خزیده، آتش میزند و قطعاً روزی فرا میرسد که کیفر کردار خود را بچشد، از اینرو و در شرع مقدس اسلام رعایت حال همسایه بسیار توصیه شده.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمود:
جبرئیل در خصوص همسایه آنقدر بمن سفارش کرد که گمان بردم خدای متعال همسایه را یکی از وراث قرار خواهد داد.
و نیز میفرمود:
کسیکه خدا و قیامت را قبول دارد و هرگز بهمسایه خود ظلم و ستم نمیکند و اگر از وی قرضی بخواهد باو میدهد؛ و در غم و شادی شریک او خواهد بود، و همسایه را اگرچه کافر باشد نباید آزرد.
و باز میفرماید:
کسیکه همسایه خود را بیازارد بوی بهشت را نخواهد شنید و کسیکه حق همسایه را مراعات نکند از ما نیست و کسی که سیر باشد و بداند که همسایهاش گرسنه است و باو چیزی ندهد مسلمان نیست.
وظیفه انسان نسبت به زیردستان و بیچارگان
شک نیست که تشکیل جامعه برای رفع نیازمندیهای افراد است. و مهمترین وظیفه اعضاء هر جامعه آنست که از درماندگان و ناتوانان دستگیری کنند و نیازمندیهای زندگی کسانی را که خود
توانائی رفع آنرا ندارند بوسیلهئی رفع نمایند.
امروز دیگر این مسأله روشن شده است که بی قیدی متمولین نسبت به گرفتاری افراد تنگدست بزرگترین خطری است که میتواند جامعهئی را نابود کند و توانگران خود نخستین قربانی این
خطر میباشند.
اسلام چهارده قرن پیش با توجه باین خطر دستور داده که توانگران هر سال بخشی از ثروت خود را در میان ناتوانان قسمت کنند؛ و چنانچه با این اندازه رفع نیازمندیشان نشد مستحب است
که برای توسعه زندگی فقیران بمقداریکه میتواند در راه خدا انفاق نمایند.
خدای متعال میفرماید:
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون سوره آل عمران آیه 92.
خلاصه ترجمه:
به نیکی رستگاری نخواهید رسید مگر مقداری از آنچه را که مورد علاقه شما است در راه خدا بدهید.
اخباریکه در خصوص خدمت بخلق رسیده بیشمار است پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمود:
خیر الناس أنفعهم للناس بهترین مردم کسی است که بیش از همه برای مردم سودمند باشد.
و نیز میفرمود:
در روز رستاخیز کسی در نزد خدای متعال مقامش بالاتر است که بیش از همه در راه خیرخواهی بندگان خدا قدم برداشته باشد.
در بلا یار باش یاران را - تا کند فضل ایزدت یاری
بهمه حال بدروی روزی - تخم نیکی که اینزمان کاری
وظیفه انسان نسبت به جامعه
چنانچه میدانیم افراد انسان بدستیاری هم کار میکند و در اثر آن از کار و کوشش همدیگر استفاده کرده و نیازمندیهای زندگی خود را رفع مینمایند جامعههائی که از این افراد بوجود میآید
بمنزله یک انسان بزرگ است و هر یک از افراد مانند عضوی از اعضای انسان بزرگ میباشد.
هر یک از اعضاء بدن انسان کاری را که مخصوص به خود او است انجام میدهد و از منفعت کار خود بعلاوه منافع اعضاء دیگر بهرمند میشود یعنی در محیط فعالیت خود منافع خود را در
ضمن منافع اعضاء دیگر تأمین میکند، و در شعاع زندگی دیگران بزندگی خود ادامه میدهد؛ و اگر هر یک از اعضاء خودخواهی بخرج میداد و بدرد دیگران نمیخورد مثلا جائی که دست یا پا
مشغول کار است چشم با نگاه خود با آنها همکاری نمیکرد، یا دهان تنها به جویدن غذا و لذت بردن از آن قناعت کرده برای رفع نیازمندی معده غذا را فرو نمیبرد، انسان بیدرنگ بدرود زندگی
میگفت و در نتیجه؛ همان اعضای خودخواه انفرادی طلب نیز میمردند.
وظیفه افراد اجتماع نیز نسبت بجامعه همان وظیفه اعضای یک انسان است یعنی آدمی باید منافع خود را در ضمن منافع جامعه بخواهد و از کار و کوشش خود بهرهبرداری جامعه را در نظر
گیرد تا از زحمت خودش برخوردار شود و بهمه نفع برساند تا خود نیز بتواند نفعی ببرد، از حقوق همه دفاع کند تا حقوق خودش از بین نرود این حقیقتی است که ما با فطرت خدادادی خود
میفهمیم و دین مقدس اسلام نیز که بر اساس فظرت و آفرینش استوار است حکم و نظری جز این نخواهد داشت.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
مسلمانان برادر همدیگر و در برابر بیگانگان بمنزله یکدست؛ یکدل و یک جهت میباشند.
و باز میفرماید:
المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.
و باز میفرماید:
من أصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم یعنی کسیکه بامور مسلمانان اهمیت ندهد مسلمان نیست.
از این جهت، در جنگ تبوک که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با لشکر اسلام بسر حد روم حرکت کردند بواسطه آنکه سه نفر از مسلمانان در جنگ شرکت ننمودند پس از
مراجعت لشکریان اسلام وقتی آن سه نفر به استقبال رفته و بآن حضرت سلام کردند روی مبارک خود را از ایشان برگردانیده و جواب سلامشان را نداد همچنین مسلمانان روی از ایشان
برتافتند و کسی در شهر مدینه حتی زنهای ایشان با آنان سخن نگفتند بالاخره بیچاره شده بکوههای مدینه پناه بردند و بتوبه و انابه پرداختند تا پس از چند روز خداوند توبه ایشان را پذیرفت و
بداخل شهر برگشتند.
عدالت
در قرآن و اخبار پیشوایان دین، عدالت بر دو قسم است:
فردی و اجتماعی؛ و بهر دو معنی مورد عنایت کامل آئین مقدس اسلام میباشد.
عدالت فردی
آنست که انسان از دروغ و غیبت و گناهان بزرگ دیگر اجتناب نموده و در انجام سایر گناهان پافشاری نکند و کسیکه دارای این صفت است عادل نامیده میشود و طبق مقررات اسلامی می
تواند متصدی قضاوت و حکومت و پیشوائی تقلید و سایر مشاغل اجتماعی شود ولی کسیکه این شخصیت دینی را نداشته باشد نمیتواند از این مزایا بهرمند گردد.
عدالت اجتماعی
آنست که انسان بحقوق دیگران افراد و تفریط روا ندارد و همه را در برابر قانون الهی مساوی بهبیند و در اجراء مقررات دینی از حق تجاوز نکند و تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار
نگرفته از راه راست منحرف نشود.
خدای متعال میفرماید:
ان الله یأمر بالعدل سوره نحل آیه 90. خدای متعال بعدالت امر میکند.
در آیات و روایات بیشماری بعدالت در گفتار و رفتار امر شده و خدای متعال ستمکاران را در چند مورد از کلام خود صریحاً لعنت کرده است.
در علم اخلاق عدالت بمعنی میانهروی در ملکات و صفات نفسانی است و کسی دارای این صفت میباشد که عدالت فردی و اجتماعی را مراعات نماید.
راستگوئی
ارتباط افراد انسان با یکدیگر که اساس اجتماعی بشری است بوسیله سخن گفتن برقرار میشود بنابراین، سخن راست که حقیقت پوشیدهئی را برای انسان کشف میکند یکی از ارکان
ضروری اجتماع است و فوائد مهمی که هرگز اجتماع از آنها بی نیاز نیست بواسطه سخن راست تأمین میشود.
و فوائد راستگوئی را در چند جمله میتوان بیان نمود:
1 - راستگو مورد اعتماد همنوعان خویش است و آنان را از بررسی هر سخنی که از وی میشنود آسوده میکند.
2 - راستگو پیش وجدان خود سربلند و از رنج دروغ آسوده است.
3 - راستگو بعهد و پیمان خود وفا میکند و در امانتی که باو سپرده شده خیانت نمینماید زیرا راستی در رفتار از راستی در گفتار جدا نیست.
4 - بوسیله راستگوئی بیشتر اختلافات و مشاجرات از بین میرود زیرا اکثر نزاعها در اثر این است که یک طرف یا هر دو طرف نزاع؛ حق و حقیقت را منکر میشوند.
5 - بخش بزرگی از عیوب اخلاقی و تخلف از قوانین و مقررات خود بخود از بین میرود زیرا غالب مردم برای پوشانیدن همین نوع کردارها و رفتارها است که دروغ میگویند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید:
مسلمان واقعی کسی است که راستگوئی را اگرچه بضرر او تمام شود بر دروغی که از آن بهرمند میشود ترجیح دهد و از این ترجیح آسایش درونی یابد.
مضرات دروغ
از بیانی که در راستگوئی گذشت مضار دروغگوئی روشن میشود. دروغگو دشمن نابکار جامعه بشری میباشد و با دروغ خود که جنایت بزرگی است، در خرابی جامعه میکوشد زیرا
دروغ مانند ماده مخدری است که نیروی فهم و شعور جامعه را کشته و حقایق را میپوشاند یا مانند نوشابه الکلی است که مردم را مست نموده و قوه عاقله را از تمیز خیر و شر باز میدارد.
و از اینجاست که اسلام دروغ را یکی از گناهان بزرگ شمرده و برای دروغگو شخصیت دینی قائل نیست.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
سه طایفه اگرچه نماز بخوانند و روزه بگیرند منافقند، دروغگو؛ کسیکه بوعده خودش وفا نمیکند و کسیکه در امانت خیانت نماید.
و نیز امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید:
انسان وقتی لذت ایمان را میچشد که دروغ را اگرچه از روی شوخی باشد ترک نماید.
حسن معاشرت
انسان که خواه و ناخواه در اجتماع زندگی میکند از معاشرت با مردم گریزی ندارد و بی تردید معاشرت برای اینست که انسان وضع اجتماعی خود را حفظ نماید و روزبروز بر ترقی و
پیشرفت مادی و معنوی خود بیفزاید و مشکلات زندگی را بهتر و آسانتر حل کند.
بنابراین باید با مردم طوری برخورد کرد که موجب محبوبیت گردد و روز بروز بر وزن اجتماعی انسان بیفزاید و بر شماره یاران وی اضافه شود زیرا اگر مردم در برخورد با کسی سنگینی
یا تلخی درک کنند در دلهاشان نفرت و دلتنگی ایجاد خواهد شد و بالاخره روزی فرا خواهد رسید که همه از او گریزان میشوند و چنین کسی منفور و مبغوض اجتماع خواهد شد و باید در میان
جمعیت با حال تنهائی و در وطن خود غریبانه زندگی کند و این وضع یکی از تلخترین و ناگوارترین نمونههای تیره بختی انسان است.
اینست که دین مقدس اسلام معاشرت نیکو را به پیروان خود توصیه فرموده و درباره آن بهترین آداب و دستورها را بیان کرده است. از آنجمله دستور داده که مسلمانان هنگام ملاقات،
بیکدیگر سلام کنند و فضیلت را از کسی دانسته که ابتدا بسلام نماید.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سلام بهمه کس سبقت میگرفت حتی بزنان و کودکان هم سلام میکرد و اگر کسی بآن حضرت سلام میکرد جواب سلامش را بهتر از او می
داد.
خداوند متعال میفرماید:
و اذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها أوردوها سوره نساء آیه 85.
خلاصه ترجمه:
وقتی بشما سلام دادند بهتر از آن پاسخ دهید یا عین آنرا رد کنید. و نیز دستور داده که انسان در برخورد با مردم تواضع و فروتنی کند و هر کس را فراخور وضع اجتماعیش احترام
نماید.
خدای متعال میفرماید:
و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هوناً سوره فرقان آیه 63 خلاصه ترجمه: بندگان شایسته خدا کسانی هستند که با مردم تواضع و فروتنی میکنند.
نکتهای را که باید متذکر شد اینست که معنی تواضع و فروتنی نه آنست که انسان خود را در انظار خوار و سبک کند و بانسانیت خود لطمه زند بلکه مقصود اینست که مزایا و افتخارات خود
را برخ مردم نکشد و مزایای گزاف دیگری بخود نبندد و مردم را سبک و ناچیز نشمارد و همچنین معنی احترام به مردم این نیست که مردم را بحدی احترام کند که بتملق و چاپلوسی بکشد بلکه
باید هر کسی را باندازه مزایای دینی و اجتماعیش ارزش دهد ببزرگان باندازه بزرگیشان احترام نماید و دیگران را نیز برعایت انسانیت آنان اکرام کند.
و باز معنی احترام و بزرگداشت مردم نه اینست که هر کار ناشایستهئی از هر که دید لب فرو بندد و بگذرد یا در مجلسی که همه اهل آن مجلس خلاف شرافت انسامی رفتار میکنند یا عملی را
مخالف مقررات دینی انجام میدهند با آنان آمیزش کند و از ترس رسوائی همرنگ جماعت شود زیرا احترام مردم در حقیقت احترام شرافت انسانی و مزیت دینی آنان است نه احترام هیکل و
اندامشان و در صورتیکه شخصی شرافت انسانی و مزیت دینی خود را از بین ببرد و دلیلی برای بزرگداشت وی در میان نیست.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمود: بواسطه فرمانبرداری از دیگران نباید معصیت خدا نمود.
همنشینی با نیکان
انسان با اینکه بسیاری از مردمان معاشرت دارد بحسب اقتضای زندگی ناگزیر است که با بعضی از مردم بیشتر از دیگران معاشرت کند اینان کسانی هستند که بنام دوست نامیده میشوند.
البته باعث این دوستی نزدیکی یکنوع همانندی در اخلاق یا روش یا پیشه و نظائر آنها است که بین دو یا چند نفر وجود دارد و چون ملازمت و همنشینی کم کم عادات و اخلاق یکی از دو
همنشین را بدیگری انتقال میدهد از اینرو انسان باید همنشینی نیکان را اختیار کند زیرا در اینصورت اخلاق پسندیده آنان بوی سرایت خواهد کرد و از دوستی و یاری بی شائبه و
خیرخواهانه ایشان سود خواهد برد و به پایداری دوستی ایشان دلگرم خواهد بود و گذشته از همه اینها بارزش و وزن اجتماعی خود پیش مردم خواهد افزود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید:
خیر الاصحاب من ید لک علی الخیر.
بهترین یاران کسی است که تو را به کار نیک رهبری کند.
و نیز میفرماید:
المرء یوزن بخلیله مرد با دوستش سنجیده میشود.
تو اول بگو با چه کس زیستی - که تا من بگویم که تو کیستی
همان قیمت آشنایان تو - بود قیمت و ارزش جان تو
همنشینی با بدان
نشست و برخاست با بدان و تبهکاران مایه هر گونه تیرهبختی و بدفرجامی است و برای روشن شدن این مطلب همین بس که اگر از جنایتکاران و زشت کرداران مانند دزدان و راهزنان سبب
انحراف و کجرویشان را بپرسیم بدون تردید خواهند گفت همنشینی با بدان و معاشرت با آنان ما را بدین روز انداخته است. و در میان هر هزار نفر بدکار یکی پیدا نمیشود که از پیش خود
راه ناشایست را انتخاب کند. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید:
از همنشینی با بدان دوری کن چه آنکه یار بد ترا همانند خود میسازد. زیرا تا تو را مانند خود نسازد بتو نمیپیوندد.
و نیز میفرماید:
ایاک و مصادقه الفاجر فانه یبیعک بالتافه از دوستی بدکردار دوری کن زیرا تو را باندک چیزی میفروشد.
با بدان کم نشین که درمانی - خوپذیر است نفس انسانی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
مذهبی،
،
:: برچسبها:
وظیفه انسان نسبت به خدا,